با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Absorbing

    əbˈzɔːrbɪŋ əbˈsɔːbɪŋ / / -ˈzɔː-
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      absorbed

    • شکل سوم:

      absorbed

    • سوم‌شخص مفرد:

      absorbs

    معنی و نمونه‌جمله

    جاذب، جالب، دلربا، جذاب، درکش، درآشام

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - an absorbing tale
    - داستان جذاب
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد absorbing

    1. adjective holding one’s attention
      Synonyms: arresting, captivating, consuming, engrossing, enthralling, exciting, fascinating, gripping, interesting, intriguing, monopolizing, preoccupying, riveting, spellbinding
      Antonyms: boring, irksome

    ارجاع به لغت absorbing

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «absorbing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/absorbing

    لغات نزدیک absorbing

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار