آخرین به‌روزرسانی:
Fearfulness
ˈfɪrflnəs
ˈfɪəflnəs
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
uncountable
ترسناکی، ترس، نگرانی، خوف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
fearfulness about the future
ترس از آینده
Despite her initial fearfulness, Maria ended her journey feeling calm.
علی‌رغم نگرانیِ اولیه‌اش، ماریا سفر خود را با آرامش به پایان رساند.
مترادف و متضاد fearfulness
-
noun great agitation and anxiety caused by the expectation or the realization of dangerSynonyms:fear alarm panic apprehension dread terror fright trepidation horror affright funk cold feetAntonyms:fearlessness
لغات هم‌خانواده fearfulness
-
nounfear, fearfulness
-
verb - transitivefear
-
adverbfearfully
ارجاع به لغت fearfulness
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «fearfulness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fearfulness
لغات نزدیک fearfulness
- - fearful
- - fearfully
- - fearfulness
- - fearless
- - fearlessly