با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Ballpark

ˈbɔːlpɑːkˈbɒːlpɑːrk ˈbɔːlpɑːkˈbɒːlpɑːrk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ballparked
  • سوم شخص مفرد:

    ballparks
  • وجه وصفی حال:

    ballparking

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    انگلیسی آمریکایی ورزش استادیوم، ورزشگاه (به‌ویژه بیسبال)
    • - Let's head to the ballpark and catch a baseball game tonight.
    • - بیایید امشب به استادیوم برویم و بازی بیسبال را ببینیم.
    • - The smell of hot dogs and popcorn wafted through the ballpark.
    • - بوی هات‌داگ و ذرت بوداده در ورزشگاه به مشام می‌رسید.
  • adjective
    تخمینی، تقریبی
    • - Can you give me a ballpark idea of how long it will take to complete this task?
    • - آیا می‌توانید ایده‌ای تقریبی در مورد اینکه چقدر طول می‌کشد تا این کار تکمیل شود به من بدهید؟
    • - The customer provided us with a few details and nothing in the ballpark range we were looking for.
    • - مشتری جزئیات کمی را در اختیارمان قرار داد و هیچ‌چیزی در محدوده‌ی تقریبی که ما به‌دنبال آن بودیم، ارائه نکرد.
  • noun countable
    حوزه، محدوده، منطقه
    • - Let's try to reach a compromise within the ballpark of our budget.
    • - بیایید سعی کنیم در محدوده‌ی بودجه‌ی خود به مصالحه برسیم.
    • - Let's negotiate within a reasonable ballpark for our salary expectations.
    • - بیایید در یک محدوده‌ی معقول برای انتظارات حقوقی خود مذاکره کنیم.
  • verb - transitive informal
    تخمین زدن
    • - Can you ballpark the cost of this project?
    • - آیا می‌توانید هزینه‌ی این پروژه را تخمین بزنید؟
    • - I need you to ballpark the number of attendees for the event.
    • - از شما می‌خواهم که تعداد شرکت‌کنندگان در این دورهمی را تخمین بزنید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ballpark

  1. noun Near to the scope or range of something
    Synonyms: approximate range
  2. noun A facility in which ball games are played (especially baseball games)
    Synonyms: park

Collocations

  • in the ballpark

    (امریکا ـ عامیانه) 1- (تخمین) نسبتاً دقیق 2- (تقریباً) مناسب

ارجاع به لغت ballpark

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ballpark» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ballpark

لغات نزدیک ballpark

پیشنهاد بهبود معانی