آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Methodical

məˈθɑːdɪkl məˈθɒdɪkl

معنی methodical | جمله با methodical

adjective

اسلوب‌دار، مرتب، منظم، با روش

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He examined the data methodically and patiently.

او داده‌ها را با نظم و شکیبایی بررسی کرد.

He is a methodical person.

او منظم و اهل حساب و کتاب است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد methodical

  1. adjective organized, precise
    Antonyms:
    disorganized disorderly confused imprecise unmethodical/unmethodic

لغات هم‌خانواده methodical

ارجاع به لغت methodical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «methodical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/methodical

لغات نزدیک methodical

پیشنهاد بهبود معانی