با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Methodically

məˈθɑːdɪkli məˈθɒdɪkli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    به‌طور منظم و باقاعده، به‌طور قاعده‌مند
    • - She methodically organized her desk, placing each item in its proper place.
    • - به‌طور منظم و باقاعده میزش را مرتب کرد و هر وسیله را در جای مناسب خود قرار داد.
    • - The detective methodically examined the crime scene.
    • - کارآگاه به‌طور قاعده‌مند صحنه‌ی جنایت را بررسی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده methodically

ارجاع به لغت methodically

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «methodically» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/methodically

لغات نزدیک methodically

پیشنهاد بهبود معانی