آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Methodically

məˈθɑːdɪkli məˈθɒdɪkli

معنی methodically | جمله با methodically

adverb

به‌طور منظم و باقاعده، به‌طور قاعده‌مند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

She methodically organized her desk, placing each item in its proper place.

به‌طور منظم و باقاعده میزش را مرتب کرد و هر وسیله را در جای مناسب خود قرار داد.

The detective methodically examined the crime scene.

کارآگاه به‌طور قاعده‌مند صحنه‌ی جنایت را بررسی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده methodically

  • adverb
    methodically

ارجاع به لغت methodically

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «methodically» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/methodically

لغات نزدیک methodically

پیشنهاد بهبود معانی