فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Arc

ɑːrk ɑːk

گذشته‌ی ساده:

arced

شکل سوم:

arced

سوم‌شخص مفرد:

arcs

وجه وصفی حال:

arcing

شکل جمع:

arcs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb countable

قوس، کمان، طاق، هلال، جرقه

noun adjective adverb countable

کمان، قوس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The rainbow had made a beautiful arc in the sky.

رنگین‌کمان در هوا قوس زیبایی ایجاد کرده بود.

The road arcs round the south of the city.

راه جنوب شهر را دور می‌زند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

arc-cathode

کاتد جرقه‌ای

arc cosine

قوس جیب تمام (آرک کوسینوس)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد arc

  1. noun curve
    Synonyms:
    bend bow round arch curvature curvation crescent half-moon

Collocations

electric arc

قوس الکتریکی، جرقه‌ی برقی

ارجاع به لغت arc

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «arc» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arc

لغات نزدیک arc

پیشنهاد بهبود معانی