فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Curvature

ˈkɜːrvətʃər ˈkɜːvətʃə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

انحنا، خمیدگی

noun

پیچش، کجی، خمیدگی، انحنا ، مقدار انحنا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

spine curvature

انحنای ستون فقرات

curvature vector

بردار انحنا

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد curvature

  1. noun rounded part of thing, usually body part
    Synonyms:
    shape curve round bend bow arch arc curving arching flexure deflection curvity incurvation

ارجاع به لغت curvature

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curvature» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/curvature

لغات نزدیک curvature

پیشنهاد بهبود معانی