شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: deflexion
انحراف، تغییر جهت (پس از برخورد با چیزی)
The car's deflection resulted in a minor dent on the bumper.
انحراف خودرو منجر به فرورفتگی جزئی روی سپر شد.
The deflexion of the bullet by the shield saved his life.
تغییر جهت گلوله توسط سپر جان او را نجات داد.
روانشناسی انحراف، منحرفسازی (عمل حمله یا سرزنش شخص دیگری به جای پذیرش انتقاد یا سرزنش برای اعمال خود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His deflection of responsibility onto his coworkers only served to damage his reputation further.
انحراف مسئولیت از خودش و گذاشتن روی دوش همکارانش فقط به اعتبار وی آسیب بیشتری وارد کرد.
She was skilled at deflection, always able to redirect blame onto someone else.
او در منحرفسازی مهارت داشت و همیشه میتوانست سرزنش را متوجه شخص دیگری کند.
فیزیک انکسار، شکست (تغییر جهت یک پرتو نور هنگام عبور از مرز بین دو محیط با ضریب شکست متفاوت)
Heavenly bodies cause a deflection of light.
اجرام سماوی موجب ایجاد شکست در نور میشوند.
The deflection of the light beam was evident.
انکسار پرتو نور مشهود بود.
خیز (میزان جابهجایی یک عضو سازهای مانند تیر تحت اثر بار اعمالشده به آن)
The deflection of the structure was causing concern among the engineers.
خیز سازه باعث نگرانی مهندسان شده بود.
The deflection of the beam was caused by the excessive load placed on it.
انحراف تیر به دلیل فشار بیشازحد به آن ایجاد شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deflection» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deflection