آخرین به‌روزرسانی:

Intertwine

ˌɪnt̬ərˈtwaɪn ˌɪntəˈtwaɪn

گذشته‌ی ساده:

intertwined

شکل سوم:

intertwined

سوم‌شخص مفرد:

intertwines

وجه وصفی حال:

intertwining

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

درهم پیچیدن، درهم بافتن، درهم بافته شدن، تقاطع کردن، به‌هم تابیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The bride and groom's fingers were intertwined.

انگشتان دست های عروس و داماد در هم جفت شده بود.

These two thoughts are inextricably intertwined.

این دو اندیشه به‌طور جدایی‌ناپذیری در هم پیچیده شده‌است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intertwine

  1. verb twist
    Synonyms:
    connect link relate associate cross weave tangle entwine interweave interlace braid mesh interwind convolute crisscross interknit network intervolve reticulate interwreathe
  1. verb twist around
    Synonyms:
    connect relate associate link cross weave tangle entwine interlace braid mesh interwind convolute interknit crisscross network intervolve interwreathe reticulate tat
    Antonyms:
    untwist untwine

سوال‌های رایج intertwine

گذشته‌ی ساده intertwine چی میشه؟

گذشته‌ی ساده intertwine در زبان انگلیسی intertwined است.

شکل سوم intertwine چی میشه؟

شکل سوم intertwine در زبان انگلیسی intertwined است.

وجه وصفی حال intertwine چی میشه؟

وجه وصفی حال intertwine در زبان انگلیسی intertwining است.

سوم‌شخص مفرد intertwine چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد intertwine در زبان انگلیسی intertwines است.

ارجاع به لغت intertwine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intertwine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intertwine

لغات نزدیک intertwine

پیشنهاد بهبود معانی