امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reticulate

rɪˈtɪkjʊleɪt rɪˈtɪkjʊleɪt rɪˈtɪkjʊleɪt rɪˈtɪkjʊleɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
مشبک کردن، شبکه کردن، مشبک، زنبوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reticulate

  1. adjective Resembling or forming a network
    Synonyms:
    reticular
    Antonyms:
    nonreticulate

ارجاع به لغت reticulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reticulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reticulate

لغات نزدیک reticulate

پیشنهاد بهبود معانی