شکل جمع:
gyrationsچرخش، گردش، حرکت دورانی (دور یک نقطهی ثابت)
The satellite underwent a slow gyration around the planet.
ماهواره، گردشی آرام به دور سیاره داشت.
The top remained upright despite rapid gyrations.
فرفره باوجود حرکتهای دورانی سریع، سرپا ماند.
the bodily gyrations of the dancers
چرخش بدن رقاصان
رقص (بهویژه با حرکات سکسی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She practiced her gyrations in front of the mirror for hours.
او ساعتها جلوی آینه رقص خود را تمرین میکرد.
The dancers’ gyrations captivated the audience.
رقص رقصندهها، تماشاگران را مسحور کرد.
نوسان، تغییر، تحول (سریع و پیدرپی)
He couldn’t keep up with the constant gyrations of technology trends.
او نتوانست با تحولات سریع در روندهای فناوری همراه شود.
The stock market is known for its sudden gyrations.
بازار سهام به نوسانات ناگهانی معروف است.
شکل جمع gyration در زبان انگلیسی gyrations است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gyration» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gyration