آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Gyration

dʒaɪˈreɪʃn̩ ˌdʒaɪˈreɪʃn̩

شکل جمع:

gyrations

معنی gyration | جمله با gyration

noun countable uncountable

چرخش، گردش، حرکت دورانی (دور یک نقطه‌ی ثابت)

The satellite underwent a slow gyration around the planet.

ماهواره، گردشی آرام به دور سیاره داشت.

The top remained upright despite rapid gyrations.

فرفره باوجود حرکت‌های دورانی سریع، سرپا ماند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the bodily gyrations of the dancers

چرخش بدن رقاصان

noun countable uncountable

رقص (به‌ویژه با حرکات سکسی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She practiced her gyrations in front of the mirror for hours.

او ساعت‌ها جلوی آینه رقص خود را تمرین می‌کرد.

The dancers’ gyrations captivated the audience.

رقص رقصنده‌ها، تماشاگران را مسحور کرد.

noun countable uncountable

نوسان، تغییر، تحول (سریع و پی‌در‌پی)

He couldn’t keep up with the constant gyrations of technology trends.

او نتوانست با تحولات سریع در روندهای فناوری همراه شود.

The stock market is known for its sudden gyrations.

بازار سهام به نوسانات ناگهانی معروف است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد gyration

  1. noun circular movement around a point or about an axis
  1. noun the act of rotating in a circle or spiral
    Synonyms:
    whirling

سوال‌های رایج gyration

شکل جمع gyration چی میشه؟

شکل جمع gyration در زبان انگلیسی gyrations است.

ارجاع به لغت gyration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gyration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gyration

لغات نزدیک gyration

پیشنهاد بهبود معانی