فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Snail-paced

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

خیلی کند، بسیار آهسته، مثل حلزون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The progress of the students in the remedial class was snail-paced, requiring extra attention and support from the teacher.

پیشرفت دانش‌آموزان در کلاس تقویتی خیلی کند بود و به توجه و حمایت بیشتر معلم نیاز داشت.

The snail-paced response from customer service left the angry customer feeling ignored and frustrated.

پاسخ بسیار آهسته‌ از مسئول خدمات مشتری باعث شد مشتری عصبانی احساس نادیده گرفته شدن و ناامیدی کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد snail-paced

  1. adjective slow in motion
    Synonyms:
    sluggish crawling snaillike

ارجاع به لغت snail-paced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snail-paced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snail-paced

لغات نزدیک snail-paced

پیشنهاد بهبود معانی