با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Snail-paced

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
خیلی کند، بسیار آهسته، مثل حلزون
- The progress of the students in the remedial class was snail-paced, requiring extra attention and support from the teacher.
- پیشرفت دانش‌آموزان در کلاس تقویتی خیلی کند بود و به توجه و حمایت بیشتر معلم نیاز داشت.
- The snail-paced response from customer service left the angry customer feeling ignored and frustrated.
- پاسخ بسیار آهسته‌ از مسئول خدمات مشتری باعث شد مشتری عصبانی احساس نادیده گرفته شدن و ناامیدی کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد snail-paced

  1. adjective Slow in motion
    Synonyms: snaillike, sluggish, crawling

ارجاع به لغت snail-paced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snail-paced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/snail-paced

لغات نزدیک snail-paced

پیشنهاد بهبود معانی