فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Serpent

ˈsɜrːpnt ˈsɜːpənt

شکل جمع:

serpents

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جانورشناسی مار، افعی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

In ancient myths and legends, serpents were often portrayed as cunning creatures.

در اسطوره‌ها و افسانه‌های باستانی، مارها اغلب به عنوان موجوداتی حیله‌گر به تصویر کشیده می‌شدند.

A serpent hid among the rocks.

افعی در میان صخره‌ها پنهان شد.

noun

شیطان (معمولاً با S بزرگ)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The Serpent tempted Adam and Eve.

شیطان آدم و حوا را فریفت.

The ancient texts speak of a powerful serpent who seeks to corrupt souls.

متون باستانی از شیطان قدرتمندی صحبت می‌کنند که به دنبال به انحطاط کشاندن روح است.

noun

مار خوش‌خط‌وخال، آدم حیله‌گر

Trusting a serpent will only lead to betrayal and deceit.

اعتماد به مار خوش‌خط‌وخال فقط به خیانت و فریب منجر می‌شود.

He may smile and pretend to be your friend, but deep down he's a serpent.

او ممکن است لبخند بزند و وانمود کند که دوست شماست اما در اعماق وجود او آدم حیله‌گری است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد serpent

  1. noun limbless scaly elongate reptile; some are venomous
    Synonyms:
    snake reptile creature viper asp krait devil satan ophidian basilisk cockatrice fiend amphisbæna

ارجاع به لغت serpent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «serpent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/serpent

لغات نزدیک serpent

پیشنهاد بهبود معانی