با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Viper

ˈvaɪpər ˈvaɪpə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    vipers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جانورشناسی افعی، تیرمار
    • - The viper's fangs were long and sharp.
    • - نیش افعی بلند و تیز بود.
    • - I saw a venomous viper at the zoo.
    • - یک افعی سمی را در باغ‌وحش دیدم.
  • noun countable
    انسان غیرقابل‌ اعتماد، آدم خائن و بدنهاد، شرور
    • - He was known as a viper in the business world, always looking for an opportunity to betray others.
    • - او به‌عنوان انسانی خائن در دنیای تجارت شناخته می‌شد و همیشه به‌دنبال فرصتی برای خیانت به دیگران بود.
    • - The politician was a viper, using deceit to gain power.
    • - این سیاستمدار شرور بود و از فریب برای به‌دست آوردن قدرت استفاده می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد viper

  1. noun
    Synonyms: adder, asp, cobra, copperhead, rattlesnake, snake

ارجاع به لغت viper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «viper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/viper

لغات نزدیک viper

پیشنهاد بهبود معانی