Rattlesnake

ˈrætlsneɪk ˈrætlsneɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
جانورشناسی مار جلاجل، مار زنگوله‌دار، مارزنگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rattlesnake

  1. noun Pit viper with horny segments at the end of the tail that rattle when shaken
    Synonyms: rattler, diamondback, sidewinder, prairie rattler, timber rattler, copperhead, water moccasin, belltail, pit-viper

ارجاع به لغت rattlesnake

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rattlesnake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rattlesnake

لغات نزدیک rattlesnake

پیشنهاد بهبود معانی