تنش ایجاد کردن، دردسر ایجاد کردن، آشوب درست کردن، وضع را به هم زدن، اغتشاش ایجاد کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Don't rock the boat until the negotiations are finished.
دردسر ایجاد نکن تا مذاکرات به سرانجام برسد.
Things are progressing well don't rock the boat.
اوضاع دارد خوب پیش میرود، وضع را به هم نزن.
There is no need to rock the boat , this situation is already too messy.
نیاز نیست آشوب درست کنی، اوضاع به اندازهی کافی آشفته است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rock the boat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rock-the-boat