آخرین به‌روزرسانی:

Rioter

ˈraɪətər ˈraɪətə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

اغتشاشگر، بلواگر، آشوبگر، شورشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The police managed to arrest several rioters during the protest.

پلیس موفق شد چند نفر از اغتشاشگران را در جریان اعتراضات دستگیر کند.

The city was in chaos as a group of rioters vandalized stores and set fires.

شهر آشفته بود زیرا گروهی از آشوبگران فروشگاه‌ها را خراب کردند و آتش زدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rioter

  1. noun a person engaged in a political revolution
    Synonyms:
    rebel resister mutineer brawler

ارجاع به لغت rioter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rioter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rioter

لغات نزدیک rioter

پیشنهاد بهبود معانی