جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Resister

American: rɪˈzɪstər British: rɪˈzɪstə

معنی‌ها

( resistor )اسباب مقاوم در برابر برق، مقاوم

مقاوم، پایدارگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد resister

noun one that opposes another in a battle, contest, controversy, or debate

Synonyms:

opponent adversary antagonist opposition opposer contender objector dissenter combatant activist militant obstructionist obstructor thwarter obstructer disputer saboteur staller killjoy spoilsport damper wet-blanket oppositionist guerrilla noncooperator passive resister co conscientious objector last-ditcher bitter-ender die-hard

Antonyms:

agonist

ارجاع به لغت resister

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «resister» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/resister

لغات نزدیک resister

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!