فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Allegiant

əˈlidʒiənt əˈliːdʒənt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

وفاداری، تعهد، هم‌پیمانی، تبعیت، پیروی، دنباله‌روی، طرفداری، هواخواهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Her allegiant to the cause never wavered, even in the face of adversity.

تعهد او به هدف حتی در مواجهه با ناملایمات، هرگز متزلزل نشد.

The dog's allegiant to its owner was evident in every wag of its tail.

وفاداری سگ به صاحبش در تکان دادن دمش مشهود بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد allegiant

  1. adjective adhering firmly and devotedly, as to a person, a cause, or a duty
    Synonyms:
    loyal faithful true constant staunch steadfast firm fast liege

ارجاع به لغت allegiant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «allegiant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/allegiant

لغات نزدیک allegiant

پیشنهاد بهبود معانی