آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Allegiant

əˈlidʒiənt əˈliːdʒənt

معنی allegiant | جمله با allegiant

noun uncountable

وفاداری، تعهد، هم‌پیمانی، تبعیت، پیروی، دنباله‌روی، طرفداری، هواخواهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Her allegiant to the cause never wavered, even in the face of adversity.

تعهد او به هدف حتی در مواجهه با ناملایمات، هرگز متزلزل نشد.

The dog's allegiant to its owner was evident in every wag of its tail.

وفاداری سگ به صاحبش در تکان دادن دمش مشهود بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد allegiant

  1. adjective adhering firmly and devotedly, as to a person, a cause, or a duty

ارجاع به لغت allegiant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «allegiant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/allegiant

لغات نزدیک allegiant

پیشنهاد بهبود معانی