مخمردار، شبیه مخمر، حاوی مخمر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The kitchen smelled yeasty after baking several loaves of bread.
بعداز پخت چند قرص نان، آشپزخانه بوی مخمری گرفت.
The beer had a yeasty taste due to the fermentation process.
این آبجو بهخاطر فرایند تخمیر، طعمی مخمری داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «yeasty» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/yeasty