امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bubbly

ˈbʌbli ˈbʌbli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
جوش‌زننده، پرحباب، شامپانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bubbly

  1. adjective sparkling
    Synonyms:
    aerated bubbling carbonated effervescent fizzy gassy spumante
    Antonyms:
    flat still
  1. adjective vivacious
    Synonyms:
    animated bubbling dynamic effervescent energetic enthusiastic full of beans full of life high-spirited lively peppy perky sparkling spirited vibrant zesty
    Antonyms:
    dull listless

ارجاع به لغت bubbly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bubbly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bubbly

لغات نزدیک bubbly

پیشنهاد بهبود معانی