صفت تفضیلی:
bubblierصفت عالی:
bubbliest(معمولاً برای توصیف خانمها) سرزنده، شاداب، بشاش، شاد، خوشحال، پرانرژی، پرشور، بانشاط
Her bubbly personality always brightens up the room.
شخصیت پرانرژی او همیشه فضا را شاد میکند.
Despite the challenges, she remained bubbly and optimistic.
باوجود چالشها، او همچنان شاداب و خوشبین باقی ماند.
پرحباب، حبابدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The kids loved playing with the bubbly soap solution.
بچهها عاشق بازی با محلول صابون پرحباب بودند.
The bubbly foam on the cappuccino looked very appealing.
کف حبابدار روی کاپوچینو بسیار جذاب به نظر میرسید.
شامپاین (نوشیدنی الکلی سفید یا صورتی گرانقیمت)
The celebratory dinner wouldn't be complete without a bottle of bubbly.
جشن شام بدون بطری شامپاین کامل نخواهد بود.
The bride and groom shared a sip of bubbly after the ceremony.
عروس و داماد بعداز مراسم جرعهای شامپاین نوشیدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bubbly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bubbly