با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

High-spirited

ˈhaɪˈspɪrədəd haɪˈspɪrɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
شنگول، سرزنده، پرانرژی (شخص)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The high-spirited children ran around the park, laughing and playing games.
- بچه‌های شنگول در پارک می‌دویدند و می‌خندیدند و بازی می‌کردند.
- The high-spirited crowd cheered and danced during the concert.
- تماشاچیان پرانرژی در طول کنسرت تشویق می‌کردند و می‌رقصیدند.
adjective
چموش، چالاک، قبراق (اسب)
- The high-spirited horse neighed loudly.
- اسب چموش بلندبلند نعره زد.
- The high-spirited horse jumped over the fence with ease, showing off its agility.
- اسب چالاک به‌راحتی از روی فنس پرید و چابکی خود را نشان داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد high-spirited

  1. adjective Very brisk, alert, and full of high spirits
    Synonyms: lively, vivacious, pert, exuberant, animated, bouncy, chipper, effervescent, dashing, fiery, ebullient, gallant, jolly, spirited, merry, peppy, peppery
  2. adjective Courageous
    Synonyms: daring, dauntless, reckless
  3. adjective Full of or characterized by a lively, emphatic, eager quality
    Synonyms: fiery, mettlesome, peppery, spirited, vibrant, snappy

ارجاع به لغت high-spirited

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «high-spirited» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/high-spirited

لغات نزدیک high-spirited

پیشنهاد بهبود معانی