شنگول، سرزنده، پرانرژی (شخص)
The high-spirited children ran around the park, laughing and playing games.
بچههای شنگول در پارک میدویدند و میخندیدند و بازی میکردند.
The high-spirited crowd cheered and danced during the concert.
تماشاچیان پرانرژی در طول کنسرت تشویق میکردند و میرقصیدند.
چموش، چالاک، قبراق (اسب)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The high-spirited horse neighed loudly.
اسب چموش بلندبلند نعره زد.
The high-spirited horse jumped over the fence with ease, showing off its agility.
اسب چالاک بهراحتی از روی فنس پرید و چابکی خود را نشان داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «high-spirited» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/high-spirited