با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Life Insurance

    ˈlaɪfˌɪnˈʃʊrəns laɪfɪnˈʃʊərəns
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    collocation noun uncountable
    بیمه‌ی عمر، بیمه‌ی زندگی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - Life insurance provides financial security for your family.
    - بیمه‌ی عمر امنیت مالی خانواده‌ی شما را تامین می‌کند.
    - Many people consider life insurance a vital part of financial planning.
    - بسیاری از مردم بیمه‌ی عمر را بخش مهمی از برنامه‌ریزی مالی می‌دانند.
    - Life insurance can provide peace of mind for families.
    - بیمه‌ی عمر می‌تواند آرامش خاطر را برای خانواده‌ها فراهم کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد life insurance

    1. noun insurance that pays out a sum of money either on the death of the insured person or after a set period

    ارجاع به لغت life insurance

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «life insurance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/life-insurance

    لغات نزدیک life insurance

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی