زندگی زیر و رو شدن، زندگی دگرگون شدن (به طور کامل و اغلب ناگهانی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After the accident, her life was turned upside-down.
بعد از تصادف، زندگی او زیر و رو شد.
The pandemic turned everyone's lives upside-down.
همهگیری، زندگی همه را دگرگون کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «life is turned upside-down» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/life-is-turned-upside-down