با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Life Jacket (or Vest)

    ˈlaɪfˈdʒækətɔːrˈvest laɪfˈdʒækɪtɔːvest
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    جلیقه‌ی نجات، جلیقه‌ی نجات غریق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The skier should know how to swim, but he or she should wear a life jacket regardless of swimming ability.
    - اسکی‌باز باید بتواند شنا کند، اما بدون توجه به توانایی شنا، باید جلیقه‌ی نجات نیز بپوشد.
    - Even wearing the life jacket scared me.
    - حتی پوشیدن جلیقه‌ی نجات نیز من را از غرق شدن می‌ترساند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد life jacket (or vest)

    1. noun flotation device
      Synonyms: buoy, cork jacket, life belt, lifeline, life net, life preserver, life vest, Mae West, swimmies

    ارجاع به لغت life jacket (or vest)

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «life jacket (or vest)» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/life-jacket-or-vest

    لغات نزدیک life jacket (or vest)

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی