اصطکاک، سطح اصطکاک
Snow tires give the wheels better traction.
تایر یخشکن اصطکاک بهتری به چرخها میدهد.
The tractor's tires had exceptional traction on the slippery road.
لاستیکهای تراکتور در جادهی لغزنده، اصطکاکی عالی داشتند.
نیروی کششی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
electric traction
کشش بهوسیلهی برق، نیروی کششی برقی
The newly designed elevator system provided enhanced traction.
سیستم آسانسوری که بهتازگی طراحی شده است، نیروی کششی را افزایش میدهد.
پزشکی کشش (نوعی درمان پزشکی با استفاده از تجهیزات ویژه برای کشیدن آرام بخش آسیبدیدهی بدن برای مدت طولانی است.)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
Traction is commonly used to relieve pressure on the spine in cases of herniated discs.
کشش معمولاً برای کاهش فشار روی ستون فقرات در موارد فتق دیسک استفاده میشود.
The doctor recommended traction for my fractured leg to help align the bones properly.
دکتر برای کمک به یک اندازه کردن درست استخوانها، کشش را برای پای شکستهام توصیه کرد.
استقبال، مقبولیت
The new product gained traction quickly in the market due to its innovative features.
محصول جدید بهدلیل ویژگیهای نوآورانهاش بهسرعت در بازار مورد استقبال قرار گرفت.
The company's marketing strategy helped them gain traction among a wider audience.
استراتژی بازاریابی این شرکت به آنها کمک کرد تا در بین مخاطبان وسیعتری مورد استقبال قرار گیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «traction» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/traction