امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Constriction

kənˈstrɪkʃn̩ kənˈstrɪkʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
تنگی، ضیق، انقباض، فشار، تنگ‌شدگی، قبض مزاج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- constriction of the chest
- حالت تنگی و گرفتگی سینه
- a constriction in the vein
- تنگ‌شدگی در رگ
- the constriction of trade because of war
- محدود شدن تجارت به واسطه‌ی جنگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد constriction

  1. noun blockage
    Synonyms:
    binding choking compression constraint contraction cramp impediment limitation narrowing pressure reduction restriction squeezing stenosis stricture tightness
    Antonyms:
    opening

ارجاع به لغت constriction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «constriction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/constriction

لغات نزدیک constriction

پیشنهاد بهبود معانی