فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Adhesion

ədˈhiːʒn ədˈhiːʒn

شکل جمع:

adhesions

معنی‌ها

noun

چسبیدگی، الصاق، (مجازاً) طرفداری، رضایت، موافقت، کشش سطحی

noun

گیاه‌شناسی آمیزش و به‌هم آمیختگی طبیعی قسمت‌های مختلف

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun

پزشکی اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در آماس

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده
noun

حقوق الحاق، انضمام، قبول عضویت، همبستگی، توافق، الحاق دولتی به یک پیمان

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adhesion

  1. noun holding fast
    Synonyms:
    attachment adherence bond grip cling sticking adhesiveness stickiness

ارجاع به لغت adhesion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adhesion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adhesion

لغات نزدیک adhesion

پیشنهاد بهبود معانی