بیوفایی، خیانت، پیمانشکنی
While he may have his faults, faithlessness isn't one of them.
او عیبها و کاستیهایی دارد، اما بیوفایی جزو آنها نیست.
her husband's faithlessness
خیانت شوهرش
(از لحاظ دین) بیایمانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was an atheist shocked by the faithlessness of the believers.
او آتئیستی بود که از بیایمانی مؤمنان شوکه شده بود.
Some people substitute faithlessness for faith and selfishness for generosity.
برخی افراد بیایمانی را با ایمان و خودخواهی را با بخشندگی جایگزین میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «faithlessness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/faithlessness