فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Investigative

ɪnˈvestəɡət̬ɪv ɪnˈvestəɡətɪv

معنی و نمونه‌جمله

adjective

مبنیبر رسیدگی، تحقیقی، بازجو (ینده)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

investigative journalism

روزنامه‌نگاری پژوهشی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد investigative

  1. adjective designed to find information or ascertain facts
    Synonyms:
    fact-finding investigatory
  1. adjective eager to acquire knowledge
    Synonyms:
    curious inquisitive questioning inquiring

لغات هم‌خانواده investigative

ارجاع به لغت investigative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «investigative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/investigative

لغات نزدیک investigative

پیشنهاد بهبود معانی