آخرین به‌روزرسانی:

Monitoring

American: ˈmɑːnətərɪŋ British: ˈmɒnɪtərɪŋ

گذشته‌ی ساده:

monitored

شکل سوم:

monitored

سوم‌شخص مفرد:

monitors

معنی

C1

دیده‌بانی، ره‌گیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد monitoring

  1. verb keep tabs on; keep an eye on; keep under surveillance
    Synonyms:
    watching observing checking guarding tracking supervising controlling policing surveying
    Antonyms:
    ignoring neglecting forgetting

سوال‌های رایج monitoring

گذشته‌ی ساده monitoring چی میشه؟

گذشته‌ی ساده monitoring در زبان انگلیسی monitored است.

شکل سوم monitoring چی میشه؟

شکل سوم monitoring در زبان انگلیسی monitored است.

سوم‌شخص مفرد monitoring چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد monitoring در زبان انگلیسی monitors است.

ارجاع به لغت monitoring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «monitoring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/monitoring

لغات نزدیک monitoring

پیشنهاد بهبود معانی