فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Discreteness

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable formal
    مجزا بودن، گسستگی، گسسته بودن، مستقل بودن، چندپارگی
    • - the discreteness of sensations
    • - چندپارگیِ احساسات
    • - the discreteness of DataSets
    • - گسستگی مجموعه‌داده‌ها (=دیتاست‌ها)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد discreteness

  1. noun The quality of being individual
    Synonyms: separateness, distinctiveness, individuality, particularity, distinctness, singularity, severalty

لغات هم‌خانواده discreteness

ارجاع به لغت discreteness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «discreteness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/discreteness

لغات نزدیک discreteness

پیشنهاد بهبود معانی