آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ مرداد ۱۴۰۳

    Cheek

    tʃiːk tʃiːk

    گذشته‌ی ساده:

    cheeked

    شکل سوم:

    cheeked

    سوم‌شخص مفرد:

    cheeks

    وجه وصفی حال:

    cheeking

    شکل جمع:

    cheeks

    معنی cheek | جمله با cheek

    noun countable B1

    گونه، لپ

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    His father kissed him on both cheeks.

    پدرش هر دو گونه‌ی او را بوسید.

    The baby had rosy cheeks.

    کودک لپ‌های گلگونی داشت.

    noun singular uncountable

    انگلیسی بریتانیایی پررویی، رو داشتن، گستاخی، وقاحت، بی‌حیایی، بی‌شرمی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    I have had enough of your cheek!

    گستاخی بس است!

    He had the cheek to ask me for money again.

    او با پررویی دوباره از من پول خواست.

    noun countable informal

    کالبدشناسی لپ باسن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

    مشاهده

    She playfully pinched his cheek and made him giggle.

    به‌شوخی لپ باسنش را نیشگون گرفت و باعث شد بخندد.

    She planted a soft kiss on his cheek.

    بوسه‌ای ملایم روی لپ باسنش زد.

    verb - transitive informal

    انگلیسی بریتانیایی پررویی کردن، پیش‌جوابی کردن، بی‌ادبی کردن

    Ali cheeked his father today.

    امروز علی با پدرش بی‌ادبی کرد.

    He cheeked his boss with a sarcastic remark.

    او با سخنی کنایه‌آمیز به رئیسش بی‌ادبی کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد cheek

    1. noun side of human face
      Synonyms:
      jowl chop gill choppers
    1. noun audacity, boldness
      Synonyms:
      confidence nerve gall impudence insolence rudeness disrespect impertinence effrontery temerity brass boldness brashness chutzpah audacity sauce lip presumption
      Antonyms:
      timidity meekness humbleness

    Collocations

    cheek to cheek

    گونه بر گونه، بسیار نزدیک، لپ به لپ

    Idioms

    cheek by jowl

    صمیمی، بسیار نزدیک، خودمانی

    tongue in cheek

    به‌ شوخی، شوخی‌وار، به‌طور غیرجدی

    turn the other cheek

    (حرف عیسی: اگر کسی به یک گونه‌ات سیلی زد، گونه‌ی دیگر را نیز جلو ببر) در مقابل ظلم و خشونت مهربانی کن، بدی را با نیکی پاسخ بده

    سوال‌های رایج cheek

    گذشته‌ی ساده cheek چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده cheek در زبان انگلیسی cheeked است.

    شکل سوم cheek چی میشه؟

    شکل سوم cheek در زبان انگلیسی cheeked است.

    شکل جمع cheek چی میشه؟

    شکل جمع cheek در زبان انگلیسی cheeks است.

    وجه وصفی حال cheek چی میشه؟

    وجه وصفی حال cheek در زبان انگلیسی cheeking است.

    سوم‌شخص مفرد cheek چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد cheek در زبان انگلیسی cheeks است.

    ارجاع به لغت cheek

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cheek» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cheek

    لغات نزدیک cheek

    • - cheddar
    • - cheechako
    • - cheek
    • - cheek by jowl
    • - cheek pouch
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.