فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Pelf

pelf pelf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
مال دنیا، جیفه دنیا، پول، مال حرام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pelf

  1. noun a great amount of accumulated money and precious possessions
    Synonyms:
    wealth fortune riches money treasure profit gain bread dough loot booty spoils affluence lucre boodle sugar simoleons shekels dinero clams moolah scratch gelt cabbage lettuce kale lolly mammon wampum

ارجاع به لغت pelf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pelf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pelf

لغات نزدیک pelf

پیشنهاد بهبود معانی