با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Snark

snɑːrk snɑːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    snarked
  • شکل سوم:

    snarked
  • سوم شخص مفرد:

    snarks
  • وجه وصفی حال:

    snarking
  • شکل جمع:

    snarks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable informal
انگلیسی آمریکایی متلک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The article was filled with snarks about the author's work.
- این مقاله مملو از متلک درمورد اثر این نویسنده بود.
- I could sense the snark in his tone of voice.
- می‌توانستم متلک مستتر در لحن صدایش را حس کنم.
verb - intransitive verb - transitive informal
متلک انداختن، متلک بار کسی کردن
- She likes to snark when she's in a bad mood.
- دوست دارد وقتی که حالش بد است، متلک بیندازد.
- She loves to snark at her coworkers during meetings.
- او دوست دارد در طول جلسات متلک بار همکارانش کند.
noun
ادبیات موجود خیالی (در شعر لوئیس کارول)
- Legend had it that the snark possessed magical powers.
- افسانه‌ها حاکی از آن است که این موجود خیالی قدرت جادویی داشت.
- The villagers told stories of the snark.
- اهالی روستا داستان‌هایی از موجود خیالی تعریف کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت snark

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snark» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/snark

لغات نزدیک snark

پیشنهاد بهبود معانی