امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bream

ˈbriːm briːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun plural
جانورشناسی انواع ماهیان دریایی از تیره‌ی Sparidae
noun plural
جانورشناسی انواع ماهی‌های آب شیرین؛ مانند خورشیدماهی
verb - transitive
(قدیمی) حرارت دادن ته کشتی و ساییدن آن (به‌منظور تمیز کردن)، داغ کردن و خراشاندن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bream

  1. noun Any of numerous marine percoid fishes especially (but not exclusively) of the family Sparidae
    Synonyms:
    sea-bream
  1. noun Flesh of various freshwater fishes of North America or of Europe
    Synonyms:
    freshwater bream
  1. noun Any of various usually edible freshwater percoid fishes having compressed bodies and shiny scales; especially (but not exclusively) of the genus Lepomis
    Synonyms:
    freshwater bream

ارجاع به لغت bream

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bream» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bream

لغات نزدیک bream

پیشنهاد بهبود معانی