با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Bream

ˈbriːm briːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun plural
جانورشناسی بریم (Abramis brama)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun plural
جانورشناسی انواع ماهیان دریایی از تیره‌ی Sparidae
noun plural
جانورشناسی انواع ماهی‌های آب شیرین؛ مانند خورشیدماهی
verb - transitive
(قدیمی) حرارت دادن ته کشتی و ساییدن آن (به‌منظور تمیز کردن)، داغ کردن و خراشاندن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bream

  1. noun Any of numerous marine percoid fishes especially (but not exclusively) of the family Sparidae
    Synonyms: sea-bream
  2. noun Flesh of various freshwater fishes of North America or of Europe
    Synonyms: freshwater bream
  3. noun Any of various usually edible freshwater percoid fishes having compressed bodies and shiny scales; especially (but not exclusively) of the genus Lepomis
    Synonyms: freshwater bream

ارجاع به لغت bream

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bream» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bream

لغات نزدیک bream

پیشنهاد بهبود معانی