واژگون شدن، وارونه شدن، نقش بر زمین شدن، کلهپا شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He just keeled over and died from a heart attack.
او ناگهان نقش بر زمین شد و در اثر سکتهی قلبی فوت کرد.
I almost keeled over with laughter.
از خنده کم مانده بود کلهپا شوم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «keel over» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/keel-over