امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pass Out

pæs aʊt pɑːs aʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    passed out
  • شکل سوم:

    passed out
  • سوم‌شخص مفرد:

    passes out
  • وجه وصفی حال:

    passing out

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb verb - intransitive B2
بی‌هوش شدن، غش کردن، از حال رفتن، از هوش رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The intense pain made her pass out before the paramedics arrived.
- درد شدید باعث شد تا قبل‌از رسیدن امدادگران از حال برود.
- The heat was so intense that several spectators passed out during the game.
- شدت گرما به حدی بود که در جریان بازی چندین تماشاگر از هوش رفتند.
phrasal verb
انگلیسی بریتانیایی (نظامی) پشت‌سر گذاشتن، فارغ شدن، آزاد شدن، معاف شدن
- She couldn't wait to pass out of the academy and start her career as an officer.
- او نمی‌توانست صبر کند تا از آموزشگاه فارغ شود و کار خود را به عنوان افسر آغاز کند.
- Passing out of the military college was a milestone achievement for him and his family.
- پشت‌سر گذاشتن دانشکده‌ی نظامی برای او و خانواده‌اش دستاورد مهمی بود.
phrasal verb
انگلیسی آمریکایی پخش کردن، منتشر کردن
- Don't forget to pass out the party favors to all the guests.
- فراموش نکنید که هدایای مهمانی را به تمام مهمانان پخش کنید.
- Please help me pass out the flyers to everyone at the event.
- لطفاً به من کمک کنید تا آگهی‌ها را برای همه در این رویداد منتشر کنم.
verb - intransitive
مردن، فوت کردن، درگذشتن
- After the heartbreaking news, he seemed to pass out from grief.
- پس‌از این خبر دل‌خراش، به نظر می‌رسید که از اندوه فوت شده است.
- In the wild, many animals pass out when faced with a predator.
- در طبیعت، بسیاری از حیوانات هنگام مواجهه با یک شکارچی می‌میرند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pass out

  1. phrasal verb become unconscious, usually
    Synonyms: from abusing a substance black out, drop, faint, keel over, lose consciousness, swoon
  2. phrasal verb Distribute (to hand out)

Collocations

ارجاع به لغت pass out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pass out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pass-out

لغات نزدیک pass out

پیشنهاد بهبود معانی