گذشتهی ساده:
pinedشکل سوم:
pinedسومشخص مفرد:
pinesوجه وصفی حال:
piningشکل جمع:
pinesدر معنای اول همچنین میتوان از pine tree بهجای pine استفاده کرد.
گیاهشناسی کاج، درخت کاج (درخت همیشهسبزی که در مناطق سردسیری میروید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
Our love blossomed in the shade of the tall pine.
عشق ما در سایهی درخت کاج بلندی جوانه زد.
We gathered around the pine for the Christmas celebration.
برای جشن کریسمس دور درخت کاج جمع شدیم.
They built a campfire under the towering pine trees.
آنها زیر درختان سربهفلککشیدهی کاج آتشی برپا کردند.
چوب کاج، چوب درخت کاج
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our table was crafted from beautiful pine.
میز ما از چوب زیبای کاج ساخته شده بود.
He used pine to create a beautiful wooden bench.
او از چوب درخت کاج برای ساخت نیمکت چوبی زیبایی استفاده کرد.
عزاداری کردن، سوگواری کردن، ماتم گرفتن
My brother was pining and waiting for her return.
برادرم عزاداری میکرد و منتظر بازگشت او بود.
They continue to pine in the absence of their beloved pet.
آنها در غیاب حیوان خانگی موردعلاقهی خود به سوگواری ادامه میدهند.
دلتنگی کردن، بیصبرانه منتظر بودن، روزشماری کردن
Persians were pining for home.
ایرانیان دلشان برای وطن پرپر میزد.
During the long winter, she pined for the warmth of summer days.
در طول زمستان طولانی، دلش برای گرمای روزهای تابستانی لک زده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pine» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pine