Pine

paɪn paɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    pined
  • شکل سوم:

    pined
  • سوم‌شخص مفرد:

    pines
  • وجه وصفی حال:

    pining
  • شکل جمع:

    pines

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
گیاه‌شناسی (درخت) کاج، (درخت) صنوبر، چوب کاج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
verb - intransitive
عزا گرفتن، گریه و زاری کردن، ماتم گرفتن
verb - intransitive
دلتنگی کردن، بی‌صبرانه منتظر بودن، روزشماری کردن
- Soon after her husband's death, she pined away and died too.
- اندکی پس از مرگ شوهرش او هم دق کرد و مرد.
- Persians were pining for home.
- ایرانیان دلشان برای وطن پرپر می‌زد.
- The dog is pining for its master.
- سگ در فراق صاحبش می‌سوزد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pine

  1. verb long for
    Synonyms: ache, agonize, brood, carry a torch, covet, crave, desire, dream, fret, grieve, hanker, languish for, lust after, mope, mourn, sigh, spoil for, thirst for, want, wish, yearn, yen for
    Antonyms: despise, dislike, hate

Collocations

  • pine cone

    میوه‌ی کاج، مخروط کاج

ارجاع به لغت pine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pine

لغات نزدیک pine

پیشنهاد بهبود معانی