فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bale

beɪl beɪl

گذشته‌ی ساده:

baled

شکل سوم:

baled

سوم‌شخص مفرد:

bales

وجه وصفی حال:

baling

شکل جمع:

bales

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive

عدل، لنگه، تا، تاچه، مصیبت، بلا، رنج، محنت، رقصیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

bales of old newspapers

بسته‌های بزرگی از روزنامه‌های کهنه

two bales of cotton

دو عدل پنبه

نمونه‌جمله‌های بیشتر

We spent the afternoon baling hay.

بعدازظهر را بسته‌بسته کردن علف خشک صرف کردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bale

  1. noun bunch
    Synonyms:
    bundle package parcel

ارجاع به لغت bale

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bale» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bale

لغات نزدیک bale

پیشنهاد بهبود معانی