گذشتهی ساده:
crabbedشکل سوم:
crabbedسومشخص مفرد:
crabsوجه وصفی حال:
crabbingشکل جمع:
crabsجانورشناسی خرچنگ
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
Fishermen catch crabs early in the morning when the tide is low.
ماهیگیران صبح زود، وقتی جزر اتفاق میافتد، خرچنگها را صید میکنند.
We saw a large crab hiding under the rock.
ما خرچنگ بزرگی را دیدیم که زیر سنگ پنهان شده بود.
شپش عانه، شپش ناحیهی تناسلی
همچنین میتوان از crab lice استفاده کرد.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was embarrassed to talk about having crabs with her partner.
او از اینکه با شریکش دربارهی داشتن شپش عانه صحبت کند، خجالت میکشید.
Crabs are usually spread through sexual contact.
شپشهای ناحیهی تناسلی معمولاً از طریق رابطهی جنسی منتقل میشوند.
(یوگا و...) حرکت خرچنگ، حالت خرچنگ
همچنین میتوان از crab pose و crab position استفاده کرد.
Crab pose helps improve flexibility in the shoulders and spine.
حالت خرچنگ به بهبود انعطافپذیری در شانهها و ستون فقرات کمک میکند.
Children often enjoy doing the crab as a fun activity.
کودکان اغلب از انجام حرکت خرچنگ بهعنوان فعالیتی سرگرمکننده لذت میبرند.
(the Crab) برج سرطان
Astrologers believe the crab represents emotional depth and intuition.
طالعبینان معتقدند برج سرطان نشاندهندهی عمق عاطفی و شهود است.
People born under the crab are said to be sensitive and caring.
گفته میشود افرادی که در برج سرطان متولد شدهاند، حساس و مراقب هستند.
آدم ترشرو، کجخلق، بداخلاق، بدعنق، غرغرو
She can be a crab in the mornings before her coffee.
او صبحها قبلاز خوردن قهوه میتواند آدم غرغرویی باشد.
His father is quite a crab.
پدرش خیلی بدخلق است.
She'd always be crabbing without cause.
همیشه بدون علت ترشرویی میکرد.
غر زدن، نق زدن، غرغر کردن، بهانهگیری کردن، ایراد گرفتن
Don't crab at me!
به من اخم و تخم نکن!
Old age has crabbed his nature.
پیری او را کج خلق کرده است.
She kept crabbing the conduct of her neighbors.
او مرتباً از رفتار همسایههایش خرده میگرفت.
crab one's act (or the deal, etc.)
کار (یا معامله و غیره) را خراب کردن
(در قایق) پارو را دیر از آب بیرون کشیدن (که موجب به هم خوردن توازن قایق و کم شدن سرعت آن میشود)
شکل جمع crab در زبان انگلیسی crabs است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crab» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crab