آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ مرداد ۱۴۰۴

    Crab

    kræb kræb

    گذشته‌ی ساده:

    crabbed

    شکل سوم:

    crabbed

    سوم‌شخص مفرد:

    crabs

    وجه وصفی حال:

    crabbing

    شکل جمع:

    crabs

    معنی crab | جمله با crab

    noun countable uncountable B2

    جانورشناسی خرچنگ

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    Fishermen catch crabs early in the morning when the tide is low.

    ماهیگیران صبح زود، وقتی جزر اتفاق می‌افتد، خرچنگ‌ها را صید می‌کنند.

    We saw a large crab hiding under the rock.

    ما خرچنگ بزرگی را دیدیم که زیر سنگ پنهان شده بود.

    noun plural

    شپش عانه، شپش ناحیه‌ی تناسلی

    همچنین می‌توان از crab lice استفاده کرد.

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    She was embarrassed to talk about having crabs with her partner.

    او از اینکه با شریکش درباره‌ی داشتن شپش عانه صحبت کند، خجالت می‌کشید.

    Crabs are usually spread through sexual contact.

    شپش‌های ناحیه‌ی تناسلی معمولاً از طریق رابطه‌ی جنسی منتقل می‌شوند.

    noun countable uncountable

    (یوگا و...) حرکت خرچنگ، حالت خرچنگ

    همچنین می‌توان از crab pose و crab position استفاده کرد.

    Crab pose helps improve flexibility in the shoulders and spine.

    حالت خرچنگ به بهبود انعطاف‌پذیری در شانه‌ها و ستون فقرات کمک می‌کند.

    Children often enjoy doing the crab as a fun activity.

    کودکان اغلب از انجام حرکت خرچنگ به‌عنوان فعالیتی سرگرم‌کننده لذت می‌برند.

    noun singular

    (the Crab) برج سرطان

    Astrologers believe the crab represents emotional depth and intuition.

    طالع‌بینان معتقدند برج سرطان نشان‌دهنده‌ی عمق عاطفی و شهود است.

    People born under the crab are said to be sensitive and caring.

    گفته می‌شود افرادی که در برج سرطان متولد شده‌اند، حساس و مراقب هستند.

    noun countable B2

    آدم ترش‌رو، کج‌خلق، بداخلاق، بدعنق، غرغرو

    She can be a crab in the mornings before her coffee.

    او صبح‌ها قبل‌از خوردن قهوه می‌تواند آدم غرغرویی باشد.

    His father is quite a crab.

    پدرش خیلی بدخلق است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She'd always be crabbing without cause.

    همیشه بدون علت ترشرویی می‌کرد.

    verb - intransitive verb - transitive

    غر زدن، نق زدن، غرغر کردن، بهانه‌گیری کردن، ایراد گرفتن

    Don't crab at me!

    به من اخم و تخم نکن!

    Old age has crabbed his nature.

    پیری او را کج خلق کرده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She kept crabbing the conduct of her neighbors.

    او مرتباً از رفتار همسایه‌هایش خرده می‌گرفت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد crab

    1. noun a short-tailed or soft-tailed crustacean
      Synonyms:
      seafood crabmeat brachyura podothalmian Anomura
    1. noun a grouchy person
      Synonyms:
      grouch grump crank complainer whiner grouser grumbler griper bellyacher sourpuss growler faultfinder mutterer murmurer sorehead cancer Cancer the Crab
    1. verb to express negative feelings, especially of dissatisfaction or resentment
      Synonyms:
      complain gripe grouse whine kick bitch beef bellyache grumble grouch squawk holler
    1. noun a quarrelsome grouch
      Synonyms:
      crabby person
    1. noun a louse that infests the pubic region of the human body
      Synonyms:
      pubic-louse crab-louse Phthirius pubis

    Collocations

    crab one's act (or the deal, etc.)

    کار (یا معامله و غیره) را خراب کردن

    Idioms

    catch a crab

    (در قایق) پارو را دیر از آب بیرون کشیدن (که موجب به هم خوردن توازن قایق و کم شدن سرعت آن می‌شود)

    سوال‌های رایج crab

    شکل جمع crab چی میشه؟

    شکل جمع crab در زبان انگلیسی crabs است.

    ارجاع به لغت crab

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «crab» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crab

    لغات نزدیک crab

    • - cq
    • - cr
    • - crab
    • - crab apple
    • - crab grass
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.