شکل جمع:
complainers(فرد) شکایتکننده، غرغرو، نقنقو، گلهمند، نقزن، همیشهمعترض، همیشهناراضی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He’s such a complainer—nothing ever makes him happy.
او خیلی نقنقو است؛ هیچچیزی خوشحالش نمیکند.
She has a reputation as a complainer among her friends.
او در بین دوستانش بهعنوان فردی غرغرو شناخته میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «complainer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/complainer