با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Nonplus

nɒnˈplʌs nɒnˈplʌs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adverb
پریشانی، آشفتگی، بی‌تصمیمی، بی‌تصمیم، بی‌تصمیم بودن، پریشان کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Her sudden death nonplussed everyone.
- مرگ ناگهانی او همه را بهت‌زده کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nonplus

  1. verb confuse, perplex
    Synonyms: astonish, astound, baffle, balk, beat, bewilder, boggle, buffalo, confound, daze, discomfit, disconcert, discountenance, dismay, dumbfound, embarrass, faze, floor, flurry, fluster, frustrate, get, mess with one’s head, muddle, mystify, overcome, paralyze, puzzle, rattle, rattle one’s cage, stagger, stick, stump, stun, stymie, take aback, throw, throw into tizzy, thwart
    Antonyms: clear up, educate, enlighten, explain

ارجاع به لغت nonplus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nonplus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nonplus

لغات نزدیک nonplus

پیشنهاد بهبود معانی