امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lightweight

ˈlaɪtweɪt ˈlaɪt-weɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    lightweights
  • صفت تفضیلی:

    more lightweight
  • صفت عالی:

    most lightweight

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
کمتر از وزن معمول، کم‌وزن، سبک‌وزن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- I need a lightweight jacket for the summer evenings.
- برای شب‌های تابستان به ژاکت سبک نیاز دارم.
- The equipment is lightweight, portable and easy to store.
- تجهیزات سبک وزن و قابل‌حمل هستند و به‌راحتی انبار می‌شوند.
noun adjective
(عامیانه) آدم بی‌عرضه، کم‌جربزه، کم‌نفوذ، سهل‌انگار، غیر‌جدی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lightweight

  1. adjective inconsequential
    Synonyms: failing, featherweight, foolish, imponderous, incompetent, insignificant, of no account, paltry, petty, slight, trifling, trivial, unimportant, weightless, worthless
    Antonyms: big, consequential, heavyweight, important, major

ارجاع به لغت lightweight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lightweight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lightweight

لغات نزدیک lightweight

پیشنهاد بهبود معانی