امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Desultory

ˈdesltɔːri ˈdesltri / / ˈdez-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌قاعده، پرت، بی‌ترتیب، درهم‌وبرهم، بی‌ربط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- his desultory statements
- سخنان پرت و پلای او
- desultory reading
- خواندن سرسری
- a desultory attempt
- کوشش بی‌هدفانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد desultory

  1. adjective random
    Synonyms: aimless, chance, chaotic, deviating, erratic, haphazard, orderless, rambling, unmethodical, unstable, unsystematic, without purpose

ارجاع به لغت desultory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «desultory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/desultory

لغات نزدیک desultory

پیشنهاد بهبود معانی