به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Desultory

ˈdesltɔːri ˈdesltri / / ˈdez-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    بی‌قاعده، پرت، بی‌ترتیب، درهم‌وبرهم، بی‌ربط
    • - his desultory statements
    • - سخنان پرت و پلای او
    • - desultory reading
    • - خواندن سرسری
    • - a desultory attempt
    • - کوشش بی‌هدفانه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد desultory

  1. adjective random
    Synonyms: aimless, chance, chaotic, deviating, erratic, haphazard, orderless, rambling, unmethodical, unstable, unsystematic, without purpose

ارجاع به لغت desultory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «desultory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/desultory

لغات نزدیک desultory

پیشنهاد بهبود معانی