سومشخص مفرد:
medicatesوجه وصفی حال:
medicating(حاوی مادهای برای پیشگیری یا درمان عفونتهای پوست یا مو) دارویی، دارای دارو، درمانی
medicated creams
کرمهای دارویی
medicated lotion
لوسیونِ درمانی
کسی که به او دارو داده شده است، تحت درمان دارویی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
All the patients are heavily medicated.
همهی بیماران بهطور کامل تحت درمان دارویی هستند.
Among the medicated patients, five of them were taking antidepressants and eight were taking antipsychotics.
از میان بیماران تحتِ درمان دارویی، پنج نفر داروهای ضد افسردگی و هشت نفر داروهای ضد روانپریشی مصرف میکردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «medicated» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/medicated