Antibiotic

    ˌænt̬ibaɪˈɑːt̬ɪk ˌæntɪbaɪˈɒtɪk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      antibiotics

    معنی

    noun adjective C2
    پادزی، پادزیست، جلوگیری‌کننده از صدمه به حیات، مربوط به آنتی بیوزیس، ماده‌ای که از بعضی موجودات ذره‌بینی به‌دست می‌آید و باعث کشتن میکروب‌های دیگر می‌شود

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد antibiotic

    1. noun medicine
      Synonyms:
      medicine penicillin wonder drug tetracycline erythromycin ampicillin amoxicillin sulfa drug sulfonamide streptomycin

    ارجاع به لغت antibiotic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «antibiotic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/antibiotic

    لغات نزدیک antibiotic

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه