آرامش، متانت، وقار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her sedateness during the crisis impressed everyone around her.
آرامش او در طول بحران همهی اطرافیانش را تحتتاثیر قرار داد.
Despite the chaos outside, he maintained a remarkable sedateness.
باوجود هرجومرج بیرون، او آرامش قابل توجهی داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sedateness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sedateness