آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Numbing

ˈnəmɪŋ ˈnʌmɪŋ

معنی numbing

adjective

کرخ، بی‌حس‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد numbing

  1. verb deaden
    Synonyms:
    paralyzing benumbing stunning stupefying withering petrifying
    Antonyms:
    enlivening sensitizing
  1. verb make numb or insensitive
    Synonyms:
    paralyzing stunning drugging freezing deadening blunting benumbing dulling desensitizing

ارجاع به لغت numbing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «numbing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/numbing

لغات نزدیک numbing

پیشنهاد بهبود معانی