با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Redden

ˈredn ˈredn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reddened
  • شکل سوم:

    reddened
  • سوم‌شخص مفرد:

    reddens
  • وجه وصفی حال:

    reddening

معنی

verb - intransitive adverb
قرمز کردن، قرمز شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد redden

  1. verb blush, make rosy
    Synonyms: bloody, color, crimson, dye, flush, glow, go red, incarnadine, mantle, paint, pink, pinken, rose, rouge, rubify, rubric, rubricate, ruby, ruddle, ruddy, rust, suffuse, tint, turn red
    Antonyms: lighten, pale

ارجاع به لغت redden

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «redden» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/redden

لغات نزدیک redden

پیشنهاد بهبود معانی