۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Redden

ˈredn ˈredn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reddened
  • شکل سوم:

    reddened
  • سوم‌شخص مفرد:

    reddens
  • وجه وصفی حال:

    reddening

معنی

verb - intransitive adverb
قرمز کردن، قرمز شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد redden

  1. verb blush, make rosy
    Synonyms:
    flush color glow go red pink redden dye tint paint rose crimson rouge suffuse ruddy ruby bloody pinken incarnadine rubify rust mantle rubric ruddle rubricate
    Antonyms:
    pale lighten

ارجاع به لغت redden

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «redden» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/redden

لغات نزدیک redden

پیشنهاد بهبود معانی